تغيير اصلي مهم اما فراموش شده
تغيير اصلي مهم اما فراموش شده چرا ؟
انسان موجودي پوياست و محكوم به آنچه كه هست نيست و ميتواند در جنبه هاي مختلف تغيير نمايد كه البته مراد و مقصود تغيير مثبت است .
اما چرا بسياري از آدميان از اين كه تغيير كنند مي هراسند ؟
تغيير در نظام خلقت يك حركت دوطرفه است .يعني هنگامي كه انسان خودش را در مسير تغيير مثبت قرار دهد نيروهاي مثبت حاكم بر اين عالم نيز به سمت او خواهند بود و اگر فلش تغييرش به سمت تغييرات منفي باشد آنگاه نيز قواعد و قوانين عالم نيروهاي منفي عالم را به سمت او خواند چرخاند .
غالب انسانها از تغيير مي هراسند چون نظم و عادات و تعلقات و روش و منشي كه به آن خو كرده اند را بايد بهم بزنند و اين را انساني ميتواند انجام دهد كه به يك باور عقلي رسيده باشد كه تا تغيير نكند سرنوشتش نيز تغيير نخواهد كرد و اين اراده و بينش و اگاهي ميخواهد .
قران كريم كه نسخه كتبي انسان كامل است در سوره رعد آيه 11 نيز به همين معنا اشاره دارد كه خداوند سرنوشت هيچ قومي را تغيير نميدهد مگر اينكه ان قوم ابتدا در درون خودشان تغييررا انجام دهند .
پس اي انسان ابتدا خودت را تغيير بده و تغيير را در خودت اغاز كن و انگاه خداوند نيز سرنوشت تو را تغيير خواهد داد.
علامه طباطبائي رحمه االه عليه در تفسير اين آيه در الميزان اين چنين مي فرمايند :
مقصود از جمله: (ان الله لايغير ما بقوم حتى يغيروا ما بانفسهم)
و اين جمله، يعنى جمله (ان اللّه لا يغير ما بقوم…)، چكيده اش اين است كه خداوند چنين حكم رانده و حكمش را حتمى كرده كه نعمتها و موهبت هايى كه به انسان مى دهد مربوط به حالات نفسانى خود انسان باشد، كه اگر آن حالات موافق با فطرتش جريان يافت آن نعمت ها و موهبتها هم جريان داشته باشد، مثلا اگر مردمى بخاطر استقامت فطرتشان به خدا ايمان آورده و عمل صالح كردند، به دنبال آن نعمت هاى دنيا و آخرت بسويشان سرازير شود.
همچنانكه فرمود:
(و لو ان اهل القرى آمنوا و اتقوا لفتحنا عليهم بركات من السماء و الارض و لكن كذبو) و مادامى كه آن حالت در دلهاى ايشان دوام داشته باشد اين وضع هم از ناحيه خدا دوام يابد، و هر وقت كه ايشان حال خود را تغيير دادند خداوند هم وضع رفتار خود را عوض كند و نعمت را به نقمت مبدّل سازد.
ممكن هم هست كه از آيه، عموميّت هم استفاده بشود يعنى نقمت را هم شامل شده چنين افاده كند كه: ميان تمامى حالات انسان و اوضاع خارجى – چه در جانب خير و چه در جانب شر -، يك نوع تلازم است، پس اگر مردمى داراى ايمان و اطاعت و شكر باشند خداوند هم نعمت هاى ظاهرى و باطنيش را به ايشان ارزانى بدارد، و همينكه ايشان وضع خود را تغيير دادند و كفر و فسق ورزيدند خدا هم نعمت خود را به نقمت مبدّل كند، و همينطور دچار نقمت باشند تا باز خود را تغيير دهند. همينكه تغيير دادند و به اطاعت و شكر بازگشتند باز هم نقمتشان به نعمت مبدّل شود، و همچنين…
بنیانگذار امساک درمانی – استاد حسن جلالیان